به گزارش مشرق، جوئل موکیر، استاد هنر و علوم و اقتصاد و تاریخ دانشگاه رابرت هارت استراث در شمال غرب ایلینوی است. وی در سال 2006، جایزه دوسالانه هنکن را، از آکادمی علوم سلطنتی هلند دریافت کرد. آخرین کتاب او "فرهنگ رشد: ریشه های اقتصاد مدرن" (2016) است. موکیر در مقاله ای با عنوان " How Europe became so rich" به بررسی این موضوع می پردازد که برخلاف تصویرسازی های غالب پیرامون رشد و رونق اقتصادی اروپا، باید به این نکته توجه کنیم که ثروتمند شدن اروپا (و جهان) به هیچ وجه حتمی الوقوع نبوده است.
با تغییرات نسبتا جزئی در شرایط اولیه، و یا حتی وقوع حوادث در طول مسیر، ممکن داشت اروپا هیچ وقت ثروتمند نشود. اما در این میان مزایای جامعه دانشگاهی فراملیتی و نظام رقابتی ایالتی کمک شایانی به اروپاییان کرد. آنچه در ادامه می آید ترجمه ی این مقاله توسط ساجده مقدمی است که خبرگزاری فارس آن را منتشر می کند.
قطعه قطعه شدن و عدم یکپارچگی سیاسی طولانی مدت اروپا
چطور و چگونه دنیای مدرن و رونق بی سابقه آن آغاز شد؟ مورخان، اقتصاددانان، دانشمندان علوم سیاسی و محققان بسیاری در مورد چگونگی و دلایل روند رشد اقتصادی مدرن یا ثروتمند شدن کشورهای غرب اروپا در قرن 18 مطالب بسیاری نوشته اند و قفسه های کتابخانه ها پر از کتاب های قطور در این زمینه است. از نظر موکیر یکی از قدیمی ترین و متداول ترین توضیحات، قطعه قطعه شدن و عدم یکپارچگی سیاسی طولانی مدت اروپا است. برای چندین قرن هیچ حاکمی نتوانسته بود اروپا را به نحوی که مغول ها و مینگ ها چین را متحد کرده بودند؛ متحد سازد.
معجزه اقتصادی مدرن اروپا نتیجه برتری ذاتی فرهنگ اروپایی نیست
موکیر تأکید می کند: موفقیت اروپا در نتیجه برتری ذاتی فرهنگ اروپایی نیست. به جای آن، چیزی است که به عنوان ویژگی ضروری دوره کلاسیک و نتیجه پیچیده و غیر منتظره تعاملات ساده تر در یک کل شناخته شده است. معجزه اقتصادی مدرن اروپا نتیجه پیامدهای نهادی تصادفی است که نه طراحی و نه برنامه ریزی شده بود. اما این اتفاق افتاد و هنگامی که شروع شد، پویایی خودمحور در پیشرفت اقتصادی ایجاد کرد و رشد دانش بنیاد را امکان پذیر و پایدار ساخت.
در بلندمدت مزایای رقابت ایالت ها بیشتر از هزینه ها
به طور خلاصه، نویسنده تقسیم بندی سیاسی اروپا را باعث رقابت تولیدی میان ایالت ها می داند. این بدان معنا بود که حاکمان اروپایی برای بهترین و مولّدترین روشنفکران و صنعتگران با یکدیگر رقابت می کردند. اریک جونز، مورخ اقتصادی، این سیستم را «نظام ایالات» نام گذاری کرد. هزینه های تقسیمات سیاسی اروپایی به چندین کشور رقیب قابل توجه بود: آنها شامل جنگ تقریبا بی وقفه، حمایت از تولیدات داخلی و دیگر شکست های هماهنگ بود. با این حال، بسیاری از محققان معتقدند که در بلندمدت مزایای رقابت ایالت ها با یکدیگر ممکن است بیشتر از هزینه هایش باشد. به طور خاص، وجود چندین کشور رقیب، نوآوری علمی و تکنولوژیکی را تشویق می کند.
این ایده که تقسیم بندی سیاسی اروپا، علیرغم هزینه های واضح آن، مزایای زیادی نیز به ارمغان آورده است، از عقبه ای طولانی برخوردار است. ادوارد گیبون در فصل پایانی «تاریخ سقوط و افول امپراتوری روم» (1789) نوشت: «اروپا در حال حاضر به 12 پادشاهی قدرتمند، هر چند نابرابر تقسیم شده است». سه مورد از این ایالات «کشورهای عالیجناب» و بقیه شامل دولت های کوچکتر، هر چند مستقل هستند.
به عبارت دیگر، رقابت میان ایالت ها و الگوی گیری از یکدیگر ، برخی از بدترین شرایط اقتدارگرایی سیاسی را نیز بهبود بخشید. گیبون افزود: "در صلح، پیشرفت دانش و صنعت از طریق تقلید از رقبای فعال، تسریع می شود." برای مثال، نویسندگان روشنگری، هم چون هیوم و کانت هم ، این موضوع را تایید می کردند. از اصلاحات اولیه پیتر بزرگ روسیه در اوایل قرن تا تحرک و بسیج تکنولوژیکی آمریکا در واکنش به راه اندازی اسپوتنیک شوروی در سال 1957 ، رقابت بین ایالتی را می توان حرکت اقتصادی قدرتمندی دید. مهمتر از همه، شاید سیستم ایالتی توانایی مقامات سیاسی و مذهبی را در کنترل نوآوری های فکری محدود می کند.
اهمیت اندازه "بازار" نوآوران فکری و تکنولوژیکی
البته موکیر یک ایراد وارد به این دیگاه را، کافی نبودن ایده تقسیمات سیاسی برای رشد و رونق اقتصادی می داند. شبه قاره هند و خاورمیانه و حتی آفریقا در قسمت اعظم تاریخ خود بیشتر از این دو تقسیم شده بودند و یکپارچه نبودند، اما ثروتمند شدن عظیمی را تجربه نکردند. واضح است که چیزی بیشتر از رقابت میان ایالت ها و بخش ها مورد نیاز بود. اندازه "بازاری" که نوآوران فکری و تکنولوژیکی با آن مواجه بودند، یکی از عناصر توسعه علمی و تکنولوژیکی بود که احتمالا آنقدر مورد توجه نبوده است. به عنوان مثال، در سال 1769، متی بولتون به شریک خود جیمز وات نوشت: "وقتی که صرف ساختن موتور می کنم ارزشی ندارد؛ تازمانی که فقط برای سه ناحیه موتور را می سازم. اما زمان من زمانی ارزشمند است که ان را صرف ساخت موتور برای همه ی جهانیان می کنم."
این موضوع نه تنها در مورد موتورهای بخار بلکه برای کتاب ها و مقالات نجوم، پزشکی و ریاضیات نیز درست بودند. نوشتن چنین کتاب هایی شامل هزینه های ثابت می شد و بنابراین اندازه بازار نیز مهم بودند. اگر تکه تکه شدن بدان معنی است که هیات موسسان نوآوری ها کوچک بودند، همزمان این موضوع انگیزه ها را نیز کاهش می داد.
تکه تکه شدن سیاسی در کنار وحدت معنوی و فرهنگی
با این حال، در اروپای مدرن اروپا، تقسیم بندی سیاسی و مذهبی به معنی مخاطب کوچک برای نوآوران فکری نبود. تکه تکه شدن سیاسی در کنار وحدت معنوی و فرهنگی قابل توجه بود. اروپا یک بازار کم و بیش یکپارچه ای برای ایده ها بود؛ ، به همراهی شبکه قاره ای گسترده از مردان و زنان عالم که در آن ایده های جدید توزیع و پخش می شد. اتحاد فرهنگی اروپایی در میراث کلاسیک خود و در میان روشنفکران، استفاده گسترده از لاتین به عنوان زبان معیار، ریشه دارد. ساختار کلیسای مسیحی قرون وسطی نیز عملا، مسیحیت را به عنوان عنصری مشترک در سرتاسر قاره به اشتراک گذاشت. در واقع، مدتها قبل از این که اصطلاح "اروپا" به طور معمول استفاده شود، آن را "جامعه ی مسیحیت " می نامیدند.
اهمیت کم مرزهای ملی در جامعه روشنفکران اروپایی
موکیر در ادامه عنوان می کند" در حالی که شدت فعالیت های فکری در اغلب اوقات قرون وسطی (از لحاظ تعداد شرکت کنندگان و گرمای بحث ها) نسبت به آنچه که در سالها بعد ، تبدیل به بحث های فراملی شدند؛ خفیف و اندک بود. در اوایل اروپای مدرن، مرزهای ملی در جامعه روشنفکران اندک اما پر جنب و جوش اروپایی، بسیار کم اهمیت بود. علیرغم مسافرت های آهسته و دشوار، بسیاری از رهبران روشنفکری اروپا بین ایالت ها دائم در سفر بودند. این تحرک در میان روشنفکران قرن 17 بیشتر هم شد."
" اگر روشنفکران اروپایی با فرکانس و سهولت بی سابقه ای حرکت می کردند، ایده های آنها حتی سریعتر حرکت می کرد. از طریق مطبوعات و سیستم پستی پیشرفته، دانش نوشتاری به سرعت در حال گسترش بود. در محیط نسبتا کثرت گرای اروپای مدرن، به ویژه در تقابل با شرق آسیا، برای سرکوب ایده های جدید، تلاش های محافظه کارانه بسیاری انجام می گرفت اما شهرت ستاره های فکری مانند گالیله و اسپینوزا چنین بود که اگر سانسور محلی سعی در ممنوعیت انتشار آثار آنها داشتند، به راحتی می توانستند ناشرانی را در خارج از کشور پیدا کنند.کتابهای "ممنوع" گالیله به سرعت از ایتالیا قاچاق و در شهرهای پروتستان منتشر شدند. در این صورت می توان گفت که تقسیمات کشورهای اروپایی و عدم هماهنگی میان حاکمان کشورها، آزادی های فکری را افزایش دادند که به سادگی نمی توانست در چین و امپراتوری عثمانی وجود داشته باشد."
ترکیب منحصر به فرد تقسیم بندی سیاسی در اروپا و نهادهای آموزشی گسترده ی آن موجب تغییرات فکری چشمگیر در راه گسترش ایده های جدید شد. کتاب هایی که در بخشی از اروپا نوشته شده بودند؛ به مرور راه خود را به سایر قسمت ها بازکردند آنها به زودی در همه جا خوانده شدند، از آنها نقل قول شد، مورد بحث و نظر قرار گرفتند و حتی برخی، سرقت ادبی کردند. هنگامی که یک کشف جدید در نقاط مختلف اروپا ساخته می شد، در سراسر قاره مورد بحث و بررسی قرار می گرفت. ستاره های فکری این دوره در میان کل اروپای و نه مخاطبان خاص محلی، مشهور شدند و از شهرت گسترده ی خود میان مردم یک قاره ای مشعوف بودند. آنها خود را به عنوان شهروندان جامعه ای آزاد و امپراتوری حقیقت، در نظر می گرفتند.
بالاتر از همه، روشنفکران اروپایی تقریبا همه چیز را تقبیح کردند. آنها با هم تعهدی به سوی گشودگی و استقبال از علم ایجاد کردند. به عنوان مثال از نظر گیبون، فیلسوفان، برخلاف وطن پرستان باید اروپا را به عنوان یک "جمهوری بزرگ" معرفی کند که در آن تعادل قدرت ممکن است به نوسان خود ادامه دهد و رونق برخی ملت ها به طور متناوب بالا برده شود یا پایین آورده شود ' اما این درک از "جمهوری بزرگ" تنها "وضعیت عمومی رفاه ، نظام هنر و قوانین و رفتارها" را تضمین کرد. گیبون نوشت: "اروپایی ها باید از تمدن های دیگر به نحو شایسته ای" متمایز شوند.
مزایای جامعه دانشگاهی فراملیتی و نظام رقابتی ایالتی، برگ برنده اروپاییان
در همین راستا موکیر دو عامل را بسیار مهم می داند و تصریح می کند " جامعه فکری اروپایی بهترین چیزها را از دو دنیای متفاوت به دست آورد: مزایای جامعه دانشگاهی فراملیتی و نظام رقابتی ایالتی. این سیستم بسیاری از مولفه های فرهنگی را ایجاد کرد که منجر به ثروتمندشدن و غنای شگرف جامعه ی اروپایی شد: اعتقاد به پیشرفت اجتماعی و اقتصادی، توجه بیشتر به نوآوری علمی و فکری و تعهد به دیدگاه بیکن و برنامه تحقیقاتی او مبتنی بر روش علمی و تجربی دانش در خدمت رشد اقتصادی. "
ایده پیشرفت های اقتصادی مبتنی بر دانش به عنوان نخستین حرکت انقلاب صنعتی و رشد اقتصادی اولیه هنوز بحث برانگیز و درست است. نمونه های اختراعات کاملا علمی قرن 18 میلادی اندک هستند و پس از سال 1815 تعداد آنها به سرعت افزایش می یابد. با این حال، رد انقلاب علمی به عنوان امری غیرمرتبط با رشد اقتصادی مدرن، از درک این نکته غافل می شود که بدون فهم فزاینده ای از طبیعت، پیشرفت های صنعت محور قرن هجدهم (به ویژه در صنعت نساجی) به آرامی، اما به طور غیرمنتظره متوقف می شد.
نکته جالب توجه این است که پیشرفت علم تنها بواسطه ظهور گشودگی علمی و پیشرفت رو به رشد بازار بین المللی ایده ها تحریک نشد. بلکه ظهور ابزار و ادوات پیشرفته تر موجبات سهولت تحلیل و تحقیق در زمینه ی فلسفه طبیعی را فراهم کردند. مهمترین آنها میکروسکوپ، تلسکوپ، فشار سنج و دماسنج مدرن است. همه آنها در نیمه اول قرن هفدهم توسعه یافتند. ابزارهای پیشرفته در فیزیک، نجوم و زیست شناسی بسیاری از تصورات غلط و میراث های دوران باستان را رد می کنند. مفهوم تازه کشف شده ی خلاءو جو، باعث تحریک ظهور موتورهای جوی شد. به دنبال آن، موتورهای بخار الهام بخش دانشمندان برای بررسی فیزیک تبدیل گرما به حرکت شد. بیش از یک قرن پس از اولین پمپ نیوکوزن (موتور قلعه معروف دانلی 1712)، ترمودینامیک توسعه یافت.
در قرن هجدهم اروپا، تعامل بین علم خالص و کار مهندسین و مکانیک به طور پیوسته قوی تر شد. این تعامل بین دانش گزاره ای (دانش "چه") و دانش تجربی (دانش "چگونه") بازخوردی مثبت ایجاد کرد. در چنین سیستمی، هنگامی که فرایند در حال انجام است، می تواند خود به تنهایی به پیش رود. به این معنا، رشد دانش محور یکی از ماندگارترین پدیده های تاریخی است - هرچند شرایط پایداری آن پیچیده و نیازمند بازار رقابتی و باز برای ایده ها است.
ثروتمند شدن اروپا به هیچ وجه حتمی الوقوع نبوده است
در نهایت نویسنده نتیجه گیری می کند" باید به این نکته توجه کنیم که ثروتمند شدن اروپا (و جهان) به هیچ وجه حتمی الوقوع نبوده است. با تغییرات نسبتا جزئی در شرایط اولیه، و یا حتی حوادث در طول مسیر، ممکن بود هیچ وقت اروپا ثروتمند نشود. اگر تحولات سیاسی و نظامی در اروپا تغییرات متفاوتی می کرد، ممکن بود نیروهای محافظه کار غلبه پیدا کنند و موضع خصمانه تری نسبت به تفاسیر جدید علمی و پیشرفته از جهان داشته باشند. در پیروزی نهایی پیشرفت علمی و رشد اقتصادی چیزی از پیش تعیین شده و تسلیم نشدنی وجود نداشت."
در واقع از نظر موکیر "روشنگری اروپایی، نتیجه فعالیت و دادوستد ایده ها بود، که در ان اعتقاد به پیشرفت علمی و فکری به یک برنامه سیاسی جاه طلبانه تبدیل شد، برنامه ای که علی رغم نقص ها و اشتباهات فراوان ان، هنوز بر سیاست ها و اقتصادهای اروپایی غلبه دارد. با وجود عکس العمل های سیاسی شدیدی که در این دوران و البته هنوز با ان مواجه هستند؛ نیروهای پیشرو تکنولوژیک و علمی، هنوز در حال حرکتند. امروزه جهان همچنان از نهادهای رقابتی تشکیل شده است و به نظر می رسد به وحدت سال های روشنگری بسیار نزدیک باشد. تبادل ایده ها بیشتر از هر زمان دیگری فعال است و نوآوری ها با سرعت بیشتری به پیش می روند."